English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6629 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
ye U شکل قدیمی کلمه The شماها
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
hyphen U فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود
hyphens U فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود
logogriph U نوعی معماکه چند کلمه داده میشود وشخص باید ازمیان این کلمات کلمه مطلوب راپیداکندویا از حروف انها کلمه مورد نیاز را بسازد
search and replace U خصوصیتی در کلمه پرداز که به کاربر امکان یاتن کلمه یا عبارت خاص میدهد وآنرا با کلمه یا عبارت دیگری جایگزین میکند
on your part <adv.> U از طرف شماها
for your part <adv.> U از طرف شماها
from your part <adv.> U از طرف شماها
paralleled U اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
parallels U اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
parallelling U اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
parallelled U اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
paralleling U اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
parallel U اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
word U تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود
worded U تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود
least significant bit U رقم دودویی در سمت راست یک کلمه که کمترین توان کلمه را می گیرد.
statute at large U چاپ قانون به طور کلمه به کلمه از روی متن اصلی
prefixes U کلمه متصل به ابتدای کلمه بعد که به آن معنای خاص می بخشد
prefix U کلمه متصل به ابتدای کلمه بعد که به آن معنای خاص می بخشد
marker U نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
augment U تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
augmented U تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
word U نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
augmenting U تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
markers U نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
augments U تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
worded U نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
Persian rug U [فرش ایرانی در حالت کلی کلمه که گاه با کلمه قالی شرقی نیز مانوس می باشد.]
to rime one word with another U یک کلمه رابا کلمه دیگر قافیه اوردن
ring shift U جابجایی داده به چپ و راست در یک کلمه بیتی که از موز کلمه بیفتد نادیده گرفته میشود و محلهای خالی با صفر پر می شوند
processor U ساخت CPU با اندازه کلمه بزرگ با وصل کردن پلاکهای با اندازه کلمه کوچکتر به هم
hypertext U روش اتصال کلمه یا تصویر به صفحه بعد پس از انتخاب کلمه یا تصویر توسط کاربر
syllable U جزء کلمه مقطع کلمه
synonyms U کلمه مترادف کلمه هم معنی
syllables U جزء کلمه مقطع کلمه
synonym U کلمه مترادف کلمه هم معنی
lsb U رقم دودویی که محل سمت راست کلمه را اشغال میکند و کمترین توان دو را در کلمه دارد که معمولا معادل رو به توان صفر است
soft U محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد
softer U محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد
enclitic U متکی به کلمه قبلی کلمهای که تکیه ندارد و یااگر دارد تکیه اش رابکلمه پیش از خود میدهد ودر تلفظ بدان کلمه می چسبد
softest U محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد
keyword U 1-کلمه دستور در زبان برنامه نویسی برای انجام عملی . 2-کلمه مهم در عنوان یا متنی که محتوای آن را می نویسد. 3-کلمهای که در رابط ه با متنی باشد
Can you watch the dog for us this weekend? U آیا شماها می توانید آخر این هفته مواظب این سگ باشید؟
shifts U جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
shifted U جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
shift U جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
softest U حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود
softer U حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود
soft U حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود
old red sandstone U سنگ ماسه قرمز قدیمی ماسه سنگ سرخ قدیمی
cycled U تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycle U تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycles U تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
You need to take care to differentiate between facts and opinions [ differentiate facts from opinions] . U شماها باید به فرق بین حقایق و نظرات توجه بکنید [حقایق را از نظرات تشخیص بدهید] .
olden U قدیمی
outdated U قدیمی
old-timer U قدیمی
date U قدیمی
fogram U قدیمی
old timer U قدیمی
antiquated U قدیمی
age-old U قدیمی
old-timers U قدیمی
archaic U قدیمی
dates U قدیمی
age old U قدیمی
stale cheque U چک قدیمی
seniors U قدیمی
old time U قدیمی
We old – fashioned people . U ما قدیمی ها
senior U قدیمی
ancient U قدیمی
veteran U قدیمی
veterans U قدیمی
out of date U قدیمی
bygone U قدیمی
timeworn U قدیمی
old hat U قدیمی مسلک
old hat U هر چیز قدیمی
fuddy-duddy U قدیمی مسلک
unreconstructed U قدیمی مسلک
fuddy-duddies U قدیمی مسلک
paleography U کتابت قدیمی
scholastic U متفکران قدیمی
primal U بسیار قدیمی
presentation copy U نسخه قدیمی
square toed U قدیمی مسلک
new- U اخیرا و نه قدیمی
uptight U قدیمی مسلک
prolonged U قدیمی مدید
(as) old as the hills <idiom> U خیلی قدیمی
newest U اخیرا و نه قدیمی
Old – time tunes . U آهنگهای قدیمی
newer U اخیرا و نه قدیمی
protolanguage U زبان قدیمی
incunabulum U کتب قدیمی
museum piece U قدیمی غیرعادی
clapped-out U ماشینخرابو قدیمی
ex U سابق قدیمی
ex- U سابق قدیمی
new U اخیرا و نه قدیمی
past master U استاد قدیمی
culverin U یکجورتوپ قدیمی
by gone U قدیمی گذشته ها
fogeys U ادم قدیمی
fogies U ادم قدیمی
oldest U دیرینه قدیمی
ancient manuscript U نوشته قدیمی
fogy U ادم قدیمی
past masters U استاد قدیمی
fogey U ادم قدیمی
older U دیرینه قدیمی
old U دیرینه قدیمی
arquebus U تفنگ قدیمی
codex U نسخه قدیمی
dating rugs [antique] U فرش عتیقه [قدیمی]
slow coach U ادم قدیمی مسلک
falcons U باز توپ قدیمی
falcon U باز توپ قدیمی
old-style U روش گاهشماری قدیمی
sloop U کرجی یک دگلی قدیمی
raffles U نوعی بازی قدیمی
viol U ویولن 5 یا 6 سیمهء قدیمی
ducat U مسکوک طلای قدیمی
raffle U نوعی بازی قدیمی
archaism U انشاء یا گفتاریااصطلاح قدیمی
wailing wall U دیوار قدیمی اورشلیم
blunderbuss U نوعی تفنگ قدیمی
sequin U سکه زر قدیمی در ایتالیاوعثمانی
sequins U سکه زر قدیمی در ایتالیاوعثمانی
clepsydra U ساعت ابی قدیمی
primitively U بطور قدیمی یا بدوی
rebec U کمانچه سه سیمه قدیمی
rebeck U کمانچه سه سیمه قدیمی
to cling to the old ways U به رسوم قدیمی چسبیدن
cataphract U نوعی زره قدیمی
rundlet U واحدگنجایش مایعات قدیمی
runlet U واحدگنجایش مایعات قدیمی
shandradan U درشکه تک اسبه قدیمی
fud U ادم قدیمی مسلک
shandrydan U درشکه تک اسبه قدیمی
tod U واحد قدیمی وزن
dodo U آدم قدیمی مسلک
dodoes U آدم قدیمی مسلک
flintlock U تفنگ سرپرچخماقی قدیمی
alpenstock U عصای قدیمی کوهنوردی
flintlocks U تفنگ سرپرچخماقی قدیمی
nine pins U نوعی بولینگ قدیمی
Antiguated U آنتیک ،کهنه،قدیمی
old wives' tale U عقیدهی قدیمی و مردود
old wives' tales U عقیدهی قدیمی و مردود
dodos U آدم قدیمی مسلک
inkhorn U دوات شاخی قدیمی
back copy U نسخه قدیمی مجله یا روزنامه
neoclassic U احیا کننده سبکهای قدیمی
cithara U یکنوع الت موسیقی قدیمی
spicery U انباری ادویه [واژه قدیمی]
fustiest U کفک زده قدیمی مسلک
back issue U نسخه قدیمی مجله یا روزنامه
viola da gamba U ویلون سل قدیمی 5 یا6 سیمه
stroud U پارچه یا پتوی صخیم قدیمی
fusty U کفک زده قدیمی مسلک
fustier U کفک زده قدیمی مسلک
father file U پشتیبان گونه قدیمی فایل
fogyish U مانع پیشرفت قدیمی مسلک
auditory U [نام قدیمی شبستان کلیسا]
flying wedge U نوعی مانور تهاجمی قدیمی
cubit U مقیاس قدیمی طول معادل 81 تا 22 اینچ
carrack U کشتی بزرگ باری وجنگی قدیمی
driving iron U نام قدیمی چوب شماره 1 گلف
skald U شاعر قدیمی اسکاندیناوی داستان نویس
bad U زمان ماضی قدیمی فعل bid
stomacher U پیش دامنی قدیمی زنانه ومردانه
hierologist U متخصص خواندن خطوط قدیمی مصر
revivalist U طرفدار احیای آداب و رسوم قدیمی
vulgate U نسخه لاتین قدیمی کتاب مقدس
touchhole U سوراخ جای فتیله در توپهای قدیمی
bireme U یکنوع قایق کوچک قدیمی دوپارویی
Give me those old cars any day . I miss those old cars . U قربان آن اتو مبیل های قدیمی
graphophone U نوعی دستگاه ضبط صوت قدیمی
dog-ear U [واژ ی قدیمی پا پیکره ی بالا سنتوری]
tumbling verse U شعر بی قاعده وبی وزن قدیمی
carack U کشتی بزرگ باری وجنگی قدیمی
Afro-American U نژاد آفریقایی آمریکایی [عبارت قدیمی]
bawdry U زنا [دین] [حقوق] [واژه قدیمی]
Hey, old chap! <idiom> U چطوری رفیق قدیمی! [اصطلاح روزمره]
She's not the Laleh I used to know. U او [زن] دیگر لاله قدیمی [از نظر رفتار] نیست.
You look ridiculous in that old hat . U با این کلاه قدیمی قیافه ات مسخره شده
This is the oldest Persian script in existence. U این قدیمی ترین خط فارسی موجود است
upgrading U به روز رسانی [معاوضه قسمتهای قدیمی] [مهندسی]
I want to look at old coins. U من می خواهم سکه های قدیمی را تماشا کنم.
supersede U گرفتن جای چیزی که قدیمی تر یا کم استفاده تر است
superseding U گرفتن جای چیزی که قدیمی تر یا کم استفاده تر است
hutch U نوعی پیمانه قدیمی زغال سنگ وغیره
latium U ناحیه قدیمی مرکزایتالیا واقع درجنوب شهرروم
hutches U نوعی پیمانه قدیمی زغال سنگ وغیره
supersedes U گرفتن جای چیزی که قدیمی تر یا کم استفاده تر است
bibliopole U کتاب فروش فرشنده کتب قدیمی وکمیاب
He's back to his usual self. U او [مرد ] دوباره برگشت به رفتار قدیمی خودش.
superseded U گرفتن جای چیزی که قدیمی تر یا کم استفاده تر است
Recent search history Forum search
1frangible
1postside
1tink and grow rich
2مهرآسا
1معنی‌‌‌‌‌‌کلمه‌ی‌عشرت
1Evolution
1معنی لغوی کیسینگ در رشته مهندسی آب چیست؟
1سلام دوستان . یک سوال داشتم.در عبارتی که نوشتم از کجا باید بفهمیم که کلمه طراحی به کل جمله برمی‌گردد یا فقط به piping
1I am good with figures,how about you?
1primatology
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com